عناوین این صفحه
- کاپیتان علیه تمام پیشبینیها
- اقدام ماشینسازی خلاف مقررات فوتبال داخلی بود؟
- فرهنگ غلط
- شاید رونالدو برود
- اعتراض فکری به استوریهای نیمه شب
- اعتراض تیمهای لیگ برتر نتیجه تصمیمات عجیب سازمان لیگ
- 15 میلیارد در 45 روز فراهم شود
- رمضانی، مهدیخانی و عبدی باید طارمی دیگری شوند
- کیاقدمی: بدشانسیهای زیادی آوردم
- یکی علیه همه، همه علیه یکی
- مسائلی که فکری برای استقلال طرح میکند
- ماجراجویی تازه وریا غفوری
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6660 /
۱۳۹۹ يکشنبه ۷ دي
|
سیدجلال مثل فینال آسیا در قائمشهر هم درخشید
کاپیتان علیه تمام پیشبینیها
سیدجلال حسینی در قائمشهر و زمین عجیبوغریب و مملو از آب شهید وطنی یکی از خوبهای پرسپولیس بود؛ همانطور که در فینال آسیا نمایشی تحسین برانگیز ارائه داد و میتوان او را یکی از سه بازیکن برتر تیمش در آن نبرد نامید. سیدجلال در روزهای اوج شجاع و کنعانی و در بازیهای فشرده لیگ قهرمانان آسیا که در دوحه برگزار میشد مثل بیشتر مقاطع فصل قبل نیمکتنشین شده بود. از یکسو درخشش شجاع و کنعانی و از سوی دیگر فشار بازیها باعث شد کادر فنی فقط برای دقایقی کوتاه از سیدجلال استفاده کنند. در عین حال همان زمان تصور میشد از آنجایی که حسینی سالهای پایان دوران حرفهایاش را میگذراند، دیگر آن صلابت و اقتدار سالهای گذشته را ندارد و طبیعتاً کیفیت فنیاش بهمراتب نسبت به فصول قبلی افت کرده است. وقتی شجاع از پرسپولیس رفت نگرانی در خصوص میانه خط دفاع پرسپولیس فوقالعاده زیاد شد. از یکسو کمبود بازیکن و از سوی دیگر سن و سال بالای سیدجلال در آستانه فینال لیگ قهرمانان و شروع فصل تازه نگرانکننده به نظر میرسید و اینگونه شد که جذب یک مدافع میانی سطح بالا در دستور کار باشگاه قرار گرفت، اما تمام تلاشهای کادر فنی و باشگاه برای جذب مدافع به نتیجه نرسید تا محمد انصاری مصدوم بهعنوان بکاپ این پست در تیم حفظ شود.
در عین حال پرسپولیس فصل تازه لیگ را با زوج سیدجلال-کنعانی شروع کرد و با همین زوج هم به فینال آسیا رفت و عجیب اینکه جدایی شجاع چندان هم به چشم نیامد چراکه سیدجلال با عنصر تجربه و مراقبت از خود موفق شد در این دو ماه سخت از کادر فنی، کارشناسان و هواداران پرسپولیس نمره قبولی بگیرد. بازی با نساجی پنجمین بازی کامل سیدجلال در این فصل لیگ بود و حالا او با احتساب فینال لیگ قهرمانان آسیا شش بازی سنگین را پشت سر گذاشته و بدون اینکه مصدومیتی سراغش بیاید بالاترین و بهترین عملکرد را ارائه داده است. دیروز سایت رسمی باشگاه پرسپولیس آمار بازی فینال او را اعلام کرد تا نمایش خوب کاپیتان سرخها با این فکتهای آماری به چشم بیاید؛ او آمار ۴۹ پاس با دقت 8/89درصدی، ۷ نبرد موفق، ۳ دفع توپ و ۲ تکل را به نام خود ثبت کرد و پرسپولیس تنها دوبار از روی نقطه پنالتی گل خورد که در شکل گرفتن آنها مدافعان میانی هیچ نقشی نداشتند.
سیدجلال که حالا با 61 بازی در لیگ قهرمانان آسیا باسابقهترین بازیکن ایرانی این رقابتها هم شناخته میشود در بازی با نساجی هم یکی از بهترینهای تیمش بود و صحنه دفع توپ او با صورت و نجات دادن دروازه تیمش بعد از اشتباه شیری در پاس به عقب و سیو حامد لک، در فضای مجازی وایرال شد و بار دیگر هواداران پرسپولیس به کاپیتان محبوبشان بالیدند.
سایت رسمی پرسپولیس با اعلام اینکه در دیدار با نساجی سیدجلال به رکورد 206 بازی برای این تیم رسید لقب «تمامنشدنی» را برازنده شماره 4 باصلابت سرخها دانست.
طبق آمار سایت یازده، سیدجلال با نمره 2/7 چهارمین بازیکن برتر تیمش در دیدار دشوار مقابل نساجی لقب گرفت. او در این بازی 4 تکل موفق، دوبار قطع توپ، دوبار دفع توپ، یکبار نجات دروازه و یک نبرد هوایی موفق داشت و در حالی که 55 پاس داشت 85درصد پاسهایش هم سالم بود. پرفتخارترین بازیکن تاریخ لیگ برتر فوتبال ایران که یک ماه دیگر 39سالگی را پشت سر خواهد گذاشت با نمایشهای اخیر خود تمام پیشبینیهایی که دربارهاش شده بود را کنار زد و نشان داد با حساسیت روی تغذیه و استراحتش همچنان سرحال است و یحیی میتواند در راه قهرمانی پنجم روی او و تواناییهایش حساب باز کند. بسیاری تصور میکردند یحیی مثل مهدی مهدویکیا آنقدر به سیدجلال بازی نمیدهد که او خودش از پرسپولیس و فوتبال خداحافظی میکند و جایش را به یک بازیکن جوان میدهد، اما سیدجلال فعلاً تمام این پیشبینیها را نقش بر آب کرده و در مسابقات حساس و سرنوشتساز تیمش باصلابت و مقتدرانه ظاهر میشود تا جایی که دوباره تبدیل به ستون تیمش در خط دفاع شده است.
با این وجود تا الان فواصل بازیها بهگونهای بوده که فشار زیادی روی سیدجلال وارد نشده، اما حالا قرار است پرسپولیس تقریباً هر پنج روز یکبار به میدان برود و چنانچه سیدجلال بتواند در بازیهای بزرگ پیش رو مقابل سپاهان و استقلال و بعد تراکتور و فولاد همین کارآیی و عملکرد را ارائه دهد شاهکار کرده و میتواند ستاره غیرقابل پیشبینی این فصل تیمش لقب بگیرد.
دعوای زنوزی و فدراسیون فوتبال بالا گرفت
اقدام ماشینسازی خلاف مقررات فوتبال داخلی بود؟
بازی ماشینسازی – نفت مسجدسلیمان به یکی از جنجالیترین بازیهای هفته هشتم لیگ برتر تبدیل شده است. باشگاه ماشینسازی در دفاع از باشگاه تراکتورسازی به خاطر تریبونی که در نقد از این باشگاه به علیرضا منصوریان داده شده است، دوربینهای صدا و سیما را به ورزشگاه بنیاندیزل راه نداد و این موضوع به صحبتهای پر از ابهام و حاشیه سهیل مهدی، مسئول برگزاری مسابقات در برنامه تلویزیونی منجر شد.
هوشنگ نصیرزاده به عنوان معاون ورزشی باشگاه ماشینسازی در پاسخ به تهدید سهیل مهدی، تأکید کرده است که اگر مهدی به جرم مالکیت مشترک دو باشگاه تراکتور و ماشینسازی بخواهد مجوز حرفهای این دو باشگاه را باطل کند، باید مجوز حرفهای باشگاههایی چون استقلال و پرسپولیس را هم باطل کند. ضمن اینکه او در دفاع از دو باشگاه تراکتور و ماشینسازی به خبرنگار ایران ورزشی میگوید: «سهیل مهدی باید مطابق اسناد و مدارک صحبت کند. در هیچ یک از اسناد دو باشگاه تراکتور و ماشینسازی هیچ اثری از نام محمدرضا زنوزی به نام مالک نیست. این دو باشگاه به صورت کاملاً جداگانه و در قالب تشکیلاتی مستقل از یکدیگر به ثبت رسیدهاند. یکی به نام شرکت حرفهای و فرهنگی، ورزشی ماشینسازی شهریار تبریز و دیگری در قالب شرکت فرهنگی، ورزشی و اقتصادی تراکتور. هیأت مدیره و مدیرعاملهای این دو باشگاه کاملاً جداگانه هستند و نمیتوان گفت این دو باشگاه دارای مالکیت مشترک هستند.»
مهدی اما بعد از مصاحبهای که در این رابطه با برنامه تلویزیونی داشت و به جای دفاع از منافع باشگاهها، تمام قد در حمایت از صدا و سیما و پشت به باشگاهها ایستاد، دیگر هیچ پاسخی به صحبتهای نماینده باشگاه ماشینسازی نداد.
نکته دیگری که در صحبتهای مهدی قابل بررسی بود، ادعای او مبنی بر کار خلاف قانون ماشینسازی است. مهدی معتقد است که اقدام باشگاه ماشینسازی خلاف قوانین بینالمللی است چرا که ورزشگاه محل برگزاری مسابقه از 24 ساعت قبل از بازی در اختیار نهاد برگزاری کننده مسابقه قرار میگیرد و ماشینسازی اجازه ممانعت مقابل ورود دوربینهای تلویزیونی را نداشته است. این در حالی است که هوشنگ نصیرزاده به عنوان کارشناس حقوقی فوتبال در پاسخ به این ادعای مهدی به ایران ورزشی میگوید: «بله، اقدام ماشینسازی خلاف مقررات کنفدراسیون فوتبال آسیاست. صحبت سهیل مهدی درست و این موضوع در مقررات AFC آمده است اما این موضوع در قوانین داخلی فوتبال ما قید نشده است. درست است این موضوع و موارد دیگری در قوانین داخلی ما هستند که باید اصلاح شوند.»
نصیرزاده با اینکه در حال حاضر معاون ورزشی باشگاه ماشینسازی است و به سهیل مهدی هم نقد دارد اما در بخشی از صحبتهای خود کار باشگاه ماشینسازی را هم برای ممانعت از ورود دوربینهای صدا و سیما تأیید نمیکند و میگوید: «من به شخصه موافق راه ندادن دوربینهای صدا و سیما نیستم. به نظرم راههای بهتری هم برای مقابله هست. مثلاً بیان این موارد در کنفرانس خبری قبل یا بعد از بازی یا مصاحبه نکردن با میکروفن یک برنامه خاص. به همین خاطر من اگر بودم، این کار را نمیکردم.»
باشگاه ماشینسازی اما در حال حاضر به مراجع قضایی فدراسیون فوتبال معرفی شده است و سهیل مهدی امیدوار است به خاطر همین موضوع برخوردی جدی با این باشگاه صورت بگیرد. این در حالی است که نصیرزاده میگوید براساس قوانین داخلی باشگاه ماشینسازی هیچ تخلفی انجام نداده است.
این از همان موقعیتهایی است که صدور رأی آن استقلال ارکان قضایی فدراسیون فوتبال را میطلبد تا بدون در نظر گرفتن جایگاه طرفین دعوا، منصفانهترین رأی را صادر کند.
آیا ماشینسازی میتواند در این دعوا برنده شود و در باقی بازیها هم از ورود دوربینها به ورزشگاه ممانعت کند؟ آیا دعوای علنی شده فدراسیون فوتبال و محمدرضا زنوزی، به مشکلات حادتری میان آن دو میانجامد؟ پایان این دعوا به سود چه کسی خواهد بود؟
بیتوجهی به هشدارها، غرور و افتخار به صعود در هوای نامساعد
فرهنگ غلط
برای یک روز آن هم در ارتفاعات تهران که به جز توچال همگی زیر 3500 متر ارتفاع دارند، این تعداد مرگ و میر آمار فاجعهباری است. فاجعه ای که البته ماحصل یک روز و دو روز نیست و نتیجه یک تفکر و فرهنگ غلطی است که بر
کوهنوردی ایران حاکم شده است.
گزارش
محسن آجرلو
اولین سرمای سخت و زمستانه چند روزی است که تهران را در بر گرفته. سرمایی که در ارتفاعات این استان بارش سنگین برف، کولاک و حتی بهمن را در پی داشته و حوادث روز جمعه کوههای شمال تهران را به یکی از مهمترین اخبار تبدیل کرده است. خبری که با تصاویری هولناک و اتفاقهای تلخ و ناراحتکننده تا ساعت پایانی دیروز ادامه داشت و کمتر کاربری در شبکههای اجتماعی بود که با تصاویر چهرههای یخزده و یافتن بدنهای یخزده کوهنوردان مواجه نشده باشد. بارشهای سنگین برف در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه، صبح جمعه منتهی شد به یک هوای صاف که در ظاهر بهترین هوا برای یک کوهنوردی برفی بود. از جنوبیترین محلههای تهران هم میشد کوههای سر به فلک کشیده سپیدپوش را دید که برای علاقهمندان این ورزش جذاب دلبری میکرد؛ دلبری که البته همیشه دیو ترسناک درونش دیده نمیشود و غرور و اعتماد به نفس بیش از حد کوهنوردان با جانشان بازی میکند.
بیتوجهی مضاعف
از اصول پایه کوهنوردی در زمستان است که روزهای پس از بارشهای سنگین برف، خطرناکترین شرایط را دارند. در اصطلاح عوام، زمانی که بارشها تمام و ابرها کنار میروند، تازه وضعیت خطرناک از راه میرسد و باید منتظر بادهای شدید، در نتیجه آن کولاک و به خاطر تابش آفتاب و همین باد شدید، منتظر وقوع بهمن بود! از طرف دیگر هواشناسی کوهستان همواره در چنین شرایطی، درست مانند کاری که روز پنجشنبه و جمعه کرد، به کوهنوردان برای صعود به ارتفاعات هشدار میدهد. هشدارهایی که خیلی وقتها نادیده گرفته میشود و شاید خیلی وقتها اتفاق تلخی را هم در پی نداشته باشد اما بالاخره گاهی هم منجر به چنین اتفاقهای تلخی میشود. همانطور که میبینیم، کوهنوردان آسیبدیده و خیل عظیم نفراتی که در کوهستانهای اطراف تهران آسیب دیدند، نه اصول اولیه کوهنوردی در زمستان را رعایت کردند و نه به هشدارها توجه کردند.
غرور و تعصب!
نگاهی گذرا به تصاویری از امداد یافتهها، نکته جالبی را نشان میدهد. اغلب این نفرات سن و سال قابل توجهی دارند و از قضا تجهیزات نسبتاً مناسبی هم در اختیارشان هست. دو عاملی که اتفاقاً باعث شده تا آنقدر به خودشان و شرایطشان مطمئن باشند که تصور کنند میتوانند در مقابل خشم کوهستان و هر آب و هوایی مقابله کنند. خیال خامی که برای کوهنوردان ایرانی حتی نمونههای هیمالیانوردش هم چیز عجیبی نیست!
تلفات پرشمار هیمالیانوردی ایران در دهه هشتاد و اوایل نود (که در نهایت منجر به لغو اعزامهای فدراسیون شد) گواه این است که این خانه از پایبست ویران است و چنین اقداماتی در بالاترین سطوح کوهنوردی ایران هم به وفور دیده شده و میشود. شاید برایتان جالب باشد که صعودهای ریسکی و پرخطر برای بسیاری از همین نفراتی که دچار حادثه شدهاند، نوعی افتخار به حساب میآید که جزو رزومه پربارشان ثبت خواهد شد!
آمار بالای تلفات
رئیس امداد و نجات فدراسیون کوهنوردی در خصوص آمار کلی اتفاقات روز گذشته گفت: «در ۲۴ ساعت گذشته حدود ۸ فوتی در ارتفاعات مختلف تهران داشتیم. به نظر میآید هنوز هم چندین نفر مفقود هستند و آمار مستند و دقیقی نداریم.» البته در زمان نگارش این گزارش گفته شد آماری که در دسترس است، مفقودان را 7 نفر اعلام میکند و از پیدا شدن 6 نفر در روز گذشته حکایت دارد. برای یک روز آن هم در ارتفاعات تهران که به جز توچال همگی زیر 3500 متر ارتفاع دارند، این تعداد مرگ و میر آمار فاجعهباری است. فاجعه ای که البته ماحصل یک روز و دو روز نیست و نتیجه یک تفکر و فرهنگ غلطی است که بر کوهنوردی ایران حاکم شده است. با توجه به ساختار معیوب و بیبرنامه کوهنوردی تفریحی در ایران، هیچ آمار دقیقی از شمار نفرات نجاتیافته منتشر نشده اما مدیرعامل توچال میگوید چیزی حدود 1700 نفر از مسیرهای مختلف خودشان را به ایستگاه 5 تلهکابین رساندند. تلهکابینی که اگر نبود شاید امروز شمار فوتیهای کوهنوردیمان در تهران با تعداد قربانیان کرونا هم برابری میکرد!
همه درباره مسی حرف میزنند اما...
شاید رونالدو برود
گزارش
جف جیلینگام
در حدود یک سال اخیر مطالب بیشماری درباره آینده لیونل مسی نوشته شده و احتمالاً او در پایان قراردادش با بارسلونا در 9 تیر آینده از این تیم جدا میشود اما درباره وضعیت کریستیانو رونالدو در یوونتوس به مراتب کمتر گفته و نوشته شده است.
مهاجم پرتغالی 35 ساله است، در واقع ماه آینده 36 ساله میشود و او تا پایان ژوئن 2022 قرارداد دارد. زمان قطعاً به نفع او در حال گذر نیست ضمن اینکه دستمزد سالانه 31 میلیون یوروییاش مانع بزرگی برای بیانکونری در این روزگار کرونایی محسوب میشود.
اسفند گذشته رسانههای ایتالیا گزارش دادند او حاضر شده به خاطر شرایط اقتصادی بد ناشی از شیوع ویروس کووید 19 تا 8/3 میلیون یورو از دستمزدش را نگیرد اما باز هم او بیش از سه برابر نفر بعدی فهرست دریافتکنندگان بیشترین دستمزد در سری A یعنی همتیمیاش، ماتیس دلیخت دستمزد میگیرد.
بنابراین یوونتوس با یک تصمیم بزرگ روبهرو است: آیا باید در این شش ماه تلاش کنند کریستیانو با دستمزد پایینتر قراردادش را تمدید کند یا اینکه از فرصت نقل و انتقالات تابستانی استفاده کنند تا چیزی بابت او به دست بیاورند؟ زمان برای هر دو طرف رو به اتمام است.
رونالدو در 10 بازی این فصل سری A، 12 گل زده به همراه چهار گل در چهار بازی لیگ قهرمانان تا یکی از خطرناکترین مهاجمان اروپا باقی بماند.
شاید برخی اشاره کنند به زلاتان ابراهیموویچ که در سن نزدیک به 40 سالگی بازیکن کلیدی تیمش به حساب میآید اما اگر یوونتوس واقعاً مصمم است در سبک بازیاش به شیوه پپ گواردیولا وفادار باشد- همانطور که با انتصاب مائوریتسیو ساری و آندرهآ پیرلو نشان داده- عاقلانه نیست که بازیکنی مثل رونالدو داشته باشد، حداقل در این سن.
رفتن او بدون شک باعث کاهش شمار گلهای تیم میشود- اگر باور نمیکنید از رئال مادرید بپرسید- اما شاید به بیانکونری کمک کند کارکرد بهتری به عنوان یک تیم داشته باشد و شاید به پائولو دیبالا کمک کند دوباره خودش را پیدا کند.
اگر یوونتوس بخواهد به عنوان مثال با منچستریونایتد وارد مذاکره شود برای بازگشت رونالدو، میتوانند دوباره روی برگشت پل پوگبا برنامهریزی کنند. این فرانسوی تا سال 2022 با اولدترافورد قرارداد دارد اما ایجنتش، مینو رایولا گفته زمان پوگبا در یونایتد به پایان رسیده است.
یوونتوس میتواند کریستیانو را با مبلغی بدهد تا بازیکنی که 8 سال جوانتر است، به خدمت بگیرد. من مطمئنم که این تصمیم خوشایند کریستیانو نیست.
باشگاههای زیادی هستند که میخواهند برنده پنج توپ طلا را در اختیار داشته باشند اما تعداد آنهایی که شرایطش را دارند، کم است و منچستریونایتد یکی از آنها است در کنار پاریسنژرمن، منچسترسیتی و شاید رئال مادرید.
این آخری شاید ترجیح بدهد پولهایش را برای به دست آوردن کیلیان امباپه حفظ کند اگر او قراردادش را با تیم پاریسی تمدید نکند به جای اینکه برای بازگرداندن کریستیانو به مادرید خرج شود.
در واقع گزینههای زیادی پیش روی کریستیانو وجود ندارد و یوونتوس بین دیوار و جسمی سخت گیر افتاده: بردن به هر قیمت یا بردن زیبا. پایان دادن به همکاری با این مهاجم فوقالعاده مؤثر به «بانوی پیر» اجازه میدهد تمام اعتمادش را روی سبک بازی قرار دهد که پیرلو سعی در اجرایش دارد اما در این صورت آنها مهره تعیینکنندهای که میتواند تکلیف خیلی از بازیها را روشن کند، از دست میدهند.
بنابراین در نهایت این موضوع علاوه بر جنبه اقتصادی از نظر فلسفی هم قابل طرح و بررسی است. شش ماه مانده تا اینکه کریستیانو به سال آخر قراردادش برسد و در این مدت باید تصمیمی بزرگ گرفته شود. زمان به سرعت در حال گذر است.
منبع: مارکا
سرمربی استقلال فعالیت در اینستاگرام را محدود کرد
اعتراض فکری به استوریهای نیمه شب
این ناراحتی برمی گردد به انتشار استوری از سوی برخی بازیکنان در نیمه شب که سرمربی استقلال را بر آن داشته تا نسبت به این موضوعات حساسیت بیشتری از خود به خرج دهد و اجازه ندهد این ماجرا به تیمش لطمه وارد کند
دلیل ناراحتی سرمربی استقلال از فعالیت بازیکنان در فضای مجازی به همین ماجرای اخیر انتشار استوری بعد از باخت پرسپولیس در فینال آسیا ختم نمیشود. بعد از فینال آسیا که منجر به باخت سرخها شد، تعدادی از بازیکنان با انتشار استوریهایی برای رقیب سنتی استقلال کریهایی خوانده بودند که وقتی فکری از ماجرا باخبر شد بلافاصله از شاگردانش خواست استوریهای خود را پاک کنند تا حاشیهای برای استقلال ایجاد نشود. البته بازیکنانی که استوری منتشر کرده بودند هم حرف سرمربی خود را زمین نگذاشتند و بلافاصله استوریهای تنشزای خود را پاک کردند.
اما ماجرای اخیر تنها گوشهای از نگرانیهای سرمربی استقلال از فعالیت بازیکنان در فضای مجازی است. آنچه بیش از همه فکری را نگران کرده فعالیت برخی بازیکنان در زمانهایی است که باید استراحت کنند. سرمربی استقلال که با شعار فوتبال مردانه و فیرپلی گام به استقلال گذاشته به دنبال این مهم است که ابتدا از لحاظ رفتاری و انضباطی تیم را به درجهای عالی برساند. به همین دلیل فکری تأکید دارد که فعالیت بازیکنان در فضای مجازی عمیقاً محدود شود. فکری بر این باور است بازیکنی که حواسش به فضای مجازی باشد و تا پاسی از شب بیدار بماند و در اینستاگرام استوری منتشر کند هرگز نمیتواند تمرکز کافی روی تمرین و بازیهای تیمش داشته باشد.
این ناراحتی برمی گردد به انتشار استوری از سوی برخی بازیکنان در نیمه شب که سرمربی استقلال را بر آن داشته تا نسبت به این موضوعات حساسیت بیشتری از خود به خرج دهد و اجازه ندهد این ماجرا به تیمش لطمه وارد کند. فکری در حقیقت به دنبال حفظ نظم درون تیمی است و حتی اعتقاد دارد بازیکن بعد از زمان تمرین هم باید خود را موظف به رعایت اصول تیمی کند و در زمانی که نیاز است استراحت کند حتماً به استراحت بپردازد تا خدای ناکرده دچار مصدومیتها نشود.
بسیاری از بازیکنان به دلیل نداشتن خواب کافی با مصدومیتهایی مواجه شدهاند که این موضوع لطمههای بسیاری به استقلال وارد کرده است.
فکری درباره حضور بازیکنان در فضای مجازی حرفهایی میزند که جالب توجه است: «واقعیت این است در این مدتی که در استقلال بودم با خیلی از عزیزان صحبت کردم و متوجه شدم یکی از دلایلی که در چند سال اخیر باعث عدم موفقیت استقلال شده است اینستاگرام و فضای مجازی است. این موضوع را خیلیها به من منتقل کردند و هر چه جلوتر آمدیم مطمئن شدم که این صحبتها درست است. من وقتی در بیرون از استقلال بودم این مسائل را میدیدم ولی الان کاملاً آن را حس میکنم.
اعتقادم این است یک بازیکن حرفهای باید تمام تمرکزش روی بازیهای استقلال و تمرینات باشد. نظم و انضباط، ساعت رفت و آمد بازیکن به محل تمرین، رفتار با هوادار، احترام به بزرگترها و حتی بزرگترها به کوچکترها برای من خیلی مهم است. زمانی که خودم فوتبال بازی میکردم این موارد را رعایت میکردم چون به من هم یاد داده بودند. الان هم انتظارم از بازیکن همین است. نظم و انضباط اصول مهم من در کار مربیگری است و به هیچ عنوان نمیتوانم از بینظمی و اینگونه مسائل بگذرم.
وقتی هدف یکی باشد مجموعه موفق میشود. من خودم کمترین فعالیت را در فضای مجازی دارم و اگر از ابتدای فصل دقت کرده باشید شاید فقط چند پست و استوری در اینستاگرام منتشر کردم اما حالا دیگر تصمیم دارم کلاً تا زمانی که در اینجا مسئولیت دارم در این فضا فعالیت نکنم. این را خیلیها به من پیشنهاد کردند و من هم با مطالعه و مشورت آن را قبول کردم. وقتی من به عنوان نفر اول و مسئول فنی تیم این کار را میکنم همه باید چنین کاری را انجام بدهند. به قولی همه باید پاشنهها را برای موفقیت تیم ور بکشیم.» فکری در ادامه حرفهایش میگوید: «اگر میخواهیم به یک نقطه برسیم همه باید با هم تلاش کنیم، ممکن است در این راه و سفر سختیهایی هم وجود داشته باشد. خیلی از بازیکنان استقلال در صفحات اینستاگرامشان تبلیغات میکنند، من نمیخواهم به آنها بگویم اینستاگرامشان را ببندند. اعتقادی هم به این نوع رفتار ندارم اما مطمئن باشید از این به بعد همه چیز کنترل شده خواهد بود. بازیکن استقلال باید پاسخگوی هوادار باشد، فضای مجازی و مصاحبههای غیر معقول و خیلی چیزهای دیگر او را از هدفش دور خواهد کرد و حواس بازیکنان و مجموعه تیمی ما باید به استقلال باشد نه اینستاگرام و مسائل حاشیهای.
برای پست و استوری گذاشتن وقت زیاد است ولی برای قهرمانی با یک اشتباه همه چیز از دست میرود. مطمئناً در همین یکی دو روز این موضوع را به بچهها منتقل میکنم. نه فقط بازیکنان تیم بلکه تمام افرادی که کنار ما هستند باید این مسائل را رعایت کنند. یک تیم برای قهرمانی همدلی، تلاش و سختی میخواهد. وقتی یک نفر میخواهد وزن کم کند باید غذای چرب را کنار بگذارد، مواد قندی نخورد، ورزش کند و عرق بریزد. بازیکن و کادر فنی استقلال هم برای رسیدن به قهرمانی و موفقیت باید تلاش کند. شاید بازیکن و کادر فنی و خیلیها در طول یک فصل درگیر فضای مجازی باشند، آن زمان است که همین هواداران از بازیکنان انتقاد میکنند که چرا به جای فوتبال روی مسائل دیگر تمرکز داشتید.»
با توجه به صحبتهای محمود فکری باید انتظار داشت که بازیکنان رویه مناسبی را در پیش بگیرند و متوجه حساسیتهای سرمربی خود باشند. بدون شک فعالیت بیش از حد و بیموقع در اینستاگرام استقلال را از مسیر خارج خواهد کرد هرچند که شاید برخی بازیکنان استقلال اعتقادی به این موضوع نداشته باشند اما همین جزئیات نیز اگر رعایت نشود استقلال را با مشکلاتی مواجه میسازد.
اعتراض تیمهای لیگ برتر نتیجه تصمیمات عجیب سازمان لیگ
سرمقاله
آرمن ساروخانیان @armen7791
گلگهر سیرجان تازهترین معترض به برنامهریزی سازمان لیگ است و دیروز در بیانیهاش اعلام کرد که بعد از بازی با استقلال تا یکسان نشدن تعداد بازیهای همه تیمها بازی دیگری برگزار
نخواهد کرد.
آنها طبق برنامه در هفته نهم میزبان استقلال هستند و در هفته دهم باید با پرسپولیس بازی کنند؛ تیمی که فعلاً 5 بار بازی کرده و سه بازی کمتر از اکثر تیمهای لیگ برتر دارد.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «متأسفانه فشردگی مسابقات بیشتر از آنکه شامل تیم استراحت کرده شود برای باقی تیمها مشکلساز شده است.»
شیوع کرونا در سال جاری (اواخر لیگ نوزدهم و شروع لیگ بیستم) برنامهریزی و برگزاری مسابقات را با دردسر بزرگی روبهرو کرده است. در لیگ ایتالیا، فرانسه و انگلیس هم جدول بازیها به خاطر لغو چند بازی کمی به هم ریخته است. با این حال به هم ریختن جدول لیگ برتر بیش از آنکه به خاطر کرونا باشد، نتیجه اقتدار نداشتن سازمان لیگ و کوتاه آمدنش در برابر خواستههای غیرمنطقی تیمها است.
با تعطیلی 19 روزه بازیهای پرسپولیس پیش از فینال لیگ قهرمانان، چنین هرج و مرجی در جدول قابل پیشبینی بود و سازمان لیگ تا همین لحظه هم هیچ راهکاری برای برگزاری بازیهای عقب افتاده این تیم و بازگشت جدول به روال عادیاش ندارد. بازی پرسپولیس با نساجی تنها به خاطر احتمال ابتلای بازیکنان این تیم به کرونا لغو شد، در حالی که با چنین احتمالی میتوان تمام بازیهای لیگ را لغو کرد.
باشگاه پرسپولیس معتقد بود که بازیکنانش ممکن است حین سفر به قائمشهر یا در ورزشگاه مبتلا شوند، ولی به جای لغو بازی بهتر بود پروتکلها با سختگیری بیشتری اعمال شود.
لغو بازی بعدی پرسپولیس با ذوبآهن به دلیل شیوع کرونا در اردوی تیم اصفهانی شوک دیگری بود که آشفتگی جدول مسابقات را بیشتر کرد.
در همین حال استقلال هم از سازمان لیگ خواست شهرآورد تا برگزاری بازیهای عقب افتاده پرسپولیس به تعویق بیفتد. تغییر برنامه بازیهای استقلال به معنی به هم ریختن دوباره جدول بود. حالا گلگهر که امتیازات خوبی جمع کرده و خودش را رقیب استقلال و پرسپولیس میداند، درخواست مشابهی دارد و میخواهد زمانی با پرسپولیس بازی کند که تکلیف بازیهای قبلی این تیم روشن شده باشد.
معمولاً در برگزاری مسابقات حرف اول و آخر را سازمان لیگ میزند، ولی این مجموعه همانطور که از اسمش پیدا است باید از طرف باشگاهها انتخاب شود و نماینده آنها باشد، نه وابسته به فدراسیون فوتبال. در چنین شرایطی مماشات با تیمهای بزرگ، حس بیعدالتی را نزد بقیه تیمها بیشتر تقویت میکند. در فصل جاری معمولاً فاصله بازی تیمها پنج روز بوده، ولی پرسپولیس که سه بازی عقب افتاده دارد، شش روز بعد از فینال لیگ قهرمانان مقابل نساجی بازی کرد و با چنین ریتمی مشخص نیست چطور قرار است تعداد بازیهای این تیم به بقیه تیمها برسد؟
تیمهایی که به مسابقات قارهای میروند، مجبورند با فشردگی مسابقات هم کنار بیایند. لیگ قهرمانان اروپا در فصل جاری بدون وقفه برگزار شد و تیمهای حاضر در این مسابقات در مقطعی طولانی مجبور شدند هر سه روز یک بار بازی کنند. مثلاً تیمی مثل رئال در نتیجه این برنامهریزی فشرده مصدومان زیادی داد و زیدان هم تا آستانه اخراج پیش رفت. سازمان لیگ اما با لغو بازیهای پرسپولیس پیش از فینال و برنامهریزی جدیدی که در آن فاصله بازیهای این تیم تفاوتی با بقیه تیمها ندارد، بدعت تازهای گذاشته که نتیجهاش اعتراض سایر تیمها است.
کار سخت پرسپولیس برای فرار از محرومیت
15 میلیارد در 45 روز فراهم شود
پرسپولیس باید در 45 روز 15میلیارد به بودیمیر پرداخت کند وگرنه از سه پنجره نقلوانتقالاتی محروم خواهد شد. این خلاصه همان چیزی است که بعدازظهر دیروز در سایت رسمی پرسپولیس درباره تأیید حکم مهاجم سابق سرخها منتشر شد.
بعد از شکایت ماریو بودیمیر از پرسپولیس، این پرونده به دادگاه حکمیت ورزش (CAS) رفت طبق اعلام دادگاه CAS، این پرونده از روند دادرسی خارج شده و با این حساب آخرین رأی دفتر حل اختلاف فیفا بهعنوان رأی نهایی مورد قبول واقع میشود. در این رأی آمده بود باشگاه پرسپولیس باید 475هزار یورو به علاوه 5درصد سود سالیانه به حساب این بازیکن پرداخت کند که در صورت عدم پرداخت مطالبات بودیمیر ظرف مدت معین، سه پنجره نقلوانتقالاتی پرسپولیس بسته خواهد شد و بعد از پرداخت پول، این محرومیت از بین میرود. همچنین بعد از محرومیت از سه پنجره نقلوانتقالاتی و در صورتی که عدم پرداخت پول ادامه یابد، پرونده به کمیته انضباطی ارجاع داده خواهد شد. باشگاه پرسپولیس اعلام کرده برای این منظور کمتر از دو ماه دیگر فرصت دارد اما گفته میشود مهلت دقیق پرداخت پول بودیمیر 45 روز است وگرنه باشگاه محروم میشود. با احتساب قیمت فعلی یورو که حدود 5/31هزار تومان است، جریمه باشگاه چیزی بالغ بر 15میلیارد تومان میشود که البته جریمه سالیانه هم شاملش خواهد شد. بودیمیر، مهاجم کروات بیکیفیتی بود که در دوران مدیریت ایرج عرب به خدمت پرسپولیس درآمد و در طول نیمفصل دوم لیگ هجدهم یک گل در لیگ برتر و یک گل هم در لیگ قهرمانان به ثمر رساند. با این مهاجم قرارداد سنگین 500هزار یورویی بسته شد در حالی که دستمزد این بازیکن در کشورش ماهیانه حدود 2هزار یورو بوده است! بدتر اینکه مطالبات این بازیکن پرداخت نشد تا او به فیفا شکایت کند. حالا که حکم بودیمیر توسط دادگاه عالی ورزش تأیید شده باید به ایرج عرب بابت شاهکاری که در عقد قرارداد با این مهاجم به خرج دادند تبریک گفت و البته باید از او پرسید چطور به چنین قرارداد عجیبی تن داده است. حالا مدیریت باشگاه پرسپولیس با چالش فراهم کردن 15میلیارد تومان طی 6 هفته مواجه شده که کار بسیار دشواری است.
بدشانسی بزرگ پرسپولیس در 5 هفته ابتدایی
4 بازی زیر باران، روی زمین نامساعد و آبگرفته!
پرسپولیس بهعنوان مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر، پرافتخارترین تیم این رقابتها و تیمی که چهاربار متوالی قهرمان شده، با وجود تمام کاستیها و مشکلاتش با هدف قهرمانی پنجم وارد لیگ بیستم حرفهای شد، اما هم سه بازیاش تحت تأثیر فینال آسیا و شرایط کرونایی یکی از حریفانش عقب افتاد و حالا باید تن به برنامهای فشرده بدهد و هم در بازیهایی که به میدان رفت، غیر از یکی، شرایط زمین و هوا غیرطبیعی و عجیب بود.
پرسپولیس تا اینجای فصل 5 مسابقه انجام داده که در چهار دیدار یا زمین چمن مشکل داشته یا بارندگی شدید و آبگرفتگی اجازه انجام بازی معمولی و طبیعی را از شاگردان یحیی سلب کرده است.
بازی هفته اول پرسپولیس مقابل سایپا در ورزشگاه دستگردی برگزار شد که زمین چمن این ورزشگاه ناهموار و سفت بود و صدای تمام مربیان و بازیکنان پرسپولیس را درآورد، اما نهایتاً سایپا به خواستهاش رسید و با میزبانی در دستگردی یک امتیاز از قهرمان گرفت که حکم یک پیروزی بزرگ را برای آن تیم داشت.
در بازی دوم پرسپولیس مقابل صنعتنفت آبادان به میدان رفت و با اینکه بازی در ورزشگاه آزادی برگزار میشد اما بارندگی شدید باعث شد در نیمه دوم حرکت توپ در زمین خیس بسیار کند و سخت صورت بگیرد و تیم یحیی نتواند کیفیت مدنظر کادر فنی را ارائه دهد.
در بازی با نفت مسجدسلیمان و در خانه حریف هم باران شدیدی باریدن گرفت و از آنجایی که چمن ورزشگاه این شهر نامساعد بود کار را برای پرسپولیس فوقالعاده دشوار کرد و آن بازی هم در شرایط طبیعی برگزار نشد.
در بازی پنجم مقابل نساجی هم که همه دیدند چمن مصنوعی و شبهموکت ورزشگاه وطنی قائمشهر چه شرایطی داشت و با وجود تمام تلاشهایی که چند ساعت قبل از شروع بازی انجام شد بخشی از زمین آبگرفته بود و با شدت بارندگی وضعیت در نیمه دوم بدتر هم شد.
در عین حال تنها مسابقهای که طی این 5 بازی قبلی پرسپولیس در شرایط عادی برگزار شده دیدار این تیم مقابل شهرخودرو بوده که خبری از باران و زمین آبگرفته ناهموار نبود که در آن بازی تیم یحیی بهترین نتیجه و قاطعانهترین برد این فصلش را رقم زد.
البته شاید بسیاری به این نکته تأکید کنند که در چهار بازی مورد اشاره مقابل سایپا، صنعتنفت آبادان، نفت مسجدسلیمان و نساجی قائمشهر شرایط زمین و آبوهوا برای تیم رقیب هم وجود داشت و طبیعتاً روی کیفیت فنی این تیمها هم در آن روز بخصوص تأثیر منفی گذاشته، اما واقعیت این است که غیر از صنعتنفت سه تیم دیگر با تمرکز در نیمه خودی و با ایجاد لایههای دفاعی زیاد، بیشتر به فکر حفظ دروازه خودی و گل نخوردن بودند تا انجام کارهای تاکتیکی و ترکیبی در فاز حمله، بنابراین پرسپولیس بهعنوان تیمی که در آن مسابقات بشدت بهدنبال گل میگشت و مدام در پی حمله بود خیلی بیشتر از حریفانش متضرر شده است.
به عبارتی تا کنون یحیی و تیمش بشدت بدشانس بودهاند که فقط در یک مسابقه شرایط نرمالی برای فوتبال بازی کردنشان وجود داشته است هرچند در این شرایط سخت هم شاید اگر پرسپولیس خوششانس بود تا حالا بیشتر از 9 امتیاز جمع کرده بود، چراکه مقابل نفت مسجدسلیمان، سایپا و نساجی موقعیتهای پرشمار گلزنی را از دست داد و حتی پنالتیاش را هم گل نکرد (بازی مسجدسلیمان) ضمن اینکه تیر دروازه (دیدار با نساجی) و درخشش عجیب گلر حریف (دیدار با سایپا) مانع از رسیدن این تیم به گل و امتیازهای کامل این سه مسابقه شد.
جباری: از حرفهای سرمربی نساجی و برگزاری بازی واقعاً تعجب کردم
رمضانی، مهدیخانی و عبدی باید طارمی دیگری شوند
زمانی که مهدی طارمی به پرسپولیس آمد سوپراستار نبود اما کمکم رشد خیلی زیادی پیدا کرد؛ همین اتفاق میتواند برای رمضانی، مهدیخانی و عبدی هم رخ دهد
مصاحبه
ناصرقراگزلو
رضا جباری، هافبک تهاجمی سابق پرسپولیس در گفتوگو با ایران ورزشی برگزاری بازی در شرایط سخت آبوهوایی حاکم بر شهر قائمشهر در روز بازی نساجی-پرسپولیس را اشتباه میداند.
جباری در خصوص بازی دو تیم و همه موارد ریز و درشت پرسپولیس نقطهنظراتش را مطرح کرده که در ادامه میخوانید.
بازی نساجی-پرسپولیس در شرایط جوی و زمین بد برگزار شد؛ در این خصوص چه نظری دارید؟
من اگر جای مسئولان برگزارکننده بازی بودم اصلاً اجازه برگزاری بازی را نمیدادم و فکر میکنم اگر هر جای دیگر دنیا هم بود در آن شرایط زمین و بارندگی شدیدی که وجود داشت اجازه بازی داده نمیشد.
البته در فوتبال ما داور که رکن اصلی برگزاری بازی هست معمولاً در چنین شرایطی هیچ نقشی ندارد، یعنی از بالا ناظر و بقیه مسئولان به داور فشار میآورند و به او دستور میدهند که بازی باید برگزار شود و داور هم اطاعت میکند چون قدرت اجرایی ندارد.
این کار یعنی برگزاری بازی در آن زمین و با آن شرایط آبوهوایی بسیار خطرناک است چون بازیکن ابزار اصلی بازی فوتبال است و اگر بازیکنان صدمه ببینند فوتبال آسیب خواهد دید به همین دلیل من خیلی تعجب میکنم در آن شرایط آبوهوایی بازی برگزار شد و مسئولان امر دستور به برگزاری بازی دادند در صورتی که یک فرد عادی هم میتوانست با یک تحقیق عادی شرایط آبوهوایی در آن روز خاص را ببیند و در مورد آن بهترین تصمیم ممکن را بگیرد.
کیفیت کار دو تیم بخصوص پرسپولیس را در آن زمین آبگرفته و چمن مصنوعی چگونه ارزیابی کردید؟
پرسپولیس در بیشتر دقایق بازی بهتری را نسبت به نساجی انجام داد هرچند نباید فراموش کنیم اساس کار پرسپولیس بازی مالکانه است که در زمین ورزشگاه قائمشهر چنین امکانی وجود نداشت، با این وجود بازی و جریانش در اختیار پرسپولیس قرار داشت و من از اظهارنظر سرمربی نساجی هم تعجب میکنم که گفته بود نایبقهرمان آسیا هیچ تاکتیکی نداشته! اصلاً مگر در زمین شهید وطنی امکان کار تاکتیکی وجود داشت؟ با این وجود پرسپولیس پنج شش موقعیت گل داشت در حالی که نساجی شاید دو فرصت گلزنی بیشتر نداشت.
من فکر میکنم عدهای هر کاری میکنند که فقط نتیجه بگیرند و این اصلاً خوب نیست چون شرایط زمین را دیدیم بسیار عجیب بود؛ یک طرف آن شرایط بازی داشت و طرف دیگرش بهدلیل جمع شدن آب مانند باتلاق شده بود و اصلاً شرایط خوبی نداشت.
ما لایه زیرین داستان را نمیدانیم و نمیبینیم که متأسفانه جوانمردانه نیست و پیروزی تحت هر شرایطی صورت میگیرد که این امر اصلاً زیبنده فوتبال ما نیست.
بازی پرسپولیس مقابل ذوبآهن را چگونه ارزیابی میکنید؟
برای پرسپولیس همه بازیها شرایط برابری دارد چون همه تیمها مقابل قهرمان چند دوره اخیر با تمام قوا و با همه انگیزه حاضر میشوند و همه مربیان میخواهند مقابل پرسپولیس بهترین روش از تیمشان را ارائه دهند، اما من خیلی امیدوارم در ورزشگاه آزادی، پرسپولیس از سد تیم ذوبآهن بگذرد.
در بازی پرسپولیس مقابل نساجی انگیزه بسیار بالایی در بین بازیکنان پرسپولیس در آن شرایط خیلی سخت برای جبران نتیجه بازی فینال دیدم که بازیکنان هرچه در توان داشتند در طبق اخلاص گذاشتند و خرج کردند و انگیزهشان فقط جبران شکست فینال بود و همین با همه وجود کار کردن بازیکنان هم هوادار را راضی نگه میدارد.
در مورد خط حمله پرسپولیس و کمبودی که پرسپولیس تا نیمفصل دارد و از گرفتن بازیکن محروم است چه نظری دارید؟
عیسی محروم است و ما دو مدافع میانی خیلی خوب بیشتر نداریم، یعنی اگر خدایی ناکرده کنعانیزادگان یا سیدجلال آسیب ببیند بازیکن جایگزین مناسب نداریم و در طرف مقابل بهترین مهاجم تیممان هم محروم است، اما من مثبت به قضیه نگاه میکنم و معتقدم بازیکنان جایگزین باید بهترین عملکرد را داشته باشند و کادر فنی هم از موجودیاش باید بهترین کارآیی را بگیرد که قطعاً همینطور هست.
زمانی که مهدی طارمی به پرسپولیس آمد سوپراستار نبود اما کمکم رشد خیلی زیادی پیدا کرد؛ همین اتفاق میتواند برای رمضانی، مهدیخانی و عبدی هم رخ دهد.
ما نباید روی نام رمضانی قلم قرمز بکشیم چون او روی گل سیامک مقابل نساجی هم تأثیرگذار بود.
از همه اینها هم که بگذریم پرسپولیس با 11، 12 بازیکن به فینال رسید و با این شخصیت قهرمانی که در پرسپولیس وجود دارد پرسپولیس باز هم میتواند موفق شود.
در خصوص فینال هم قبول دارید پرسپولیس راحت نتیجه را به اولسان واگذار کرد؟
اولسان تیم خیلی خوبی بود و اصلاً تیم ضعیفی نبود، هرچند بدن بازیکنانش مانند پرسپولیس روز فینال تحت فشار قرار داشت. کادر فنی بسیار خوب پرسپولیس عالی تیم اولسان را آنالیز و قدرت آنها را مهار کرده بود اما این به آن معنا نبود که اولسان تیم ضعیفی بود.
درست است که پرسپولیس در عین شایستگی فینال و قهرمانی را از دست داد اما معتقدم تیمی با شاخصههای پرسپولیس دوباره میتواند به فینال آسیا برسد.
نکته دیگر باید به آن اشاره کنم فلسفه هواداری است که در پرسپولیس از زمان برانکو شکل گرفته؛ فلسفهای که موجب شد با وجود دومی پرسپولیس در زمان برانکو همه هواداران تیمشان را با تمام وجود تشویق کنند؛ نکتهای که نشان میدهد رنسانسی در فلسفه هواداران پرسپولیس به وجود آمده که بسیار ارزشمند است و من این موضوع و این شکل حمایت را واقعاً خیلی دوست دارم و معتقدم اگر همه هواداران فوتبال چنین حمایتی را در مورد تیمهایشان داشته باشند و فشار را از تیمشان بردارند به تیمشان و فوتبال کمک خواهند کرد.
بیشتر از 230 کیلو هم در تمرین زدهام
کیاقدمی: بدشانسیهای زیادی آوردم
رضا عباسپور @rez7462
حضور در رقابتهای جهانی و آسیایی 2013، 2014 و یونیورسیاد دانشجویان جهان در سال 2017 همچنین کسب یک رتبه پنجمی جهان در قزاقستان، نشان برنز دانشجویان جهان و مدال نقره قهرمانی آسیا اگرچه خیلی کمتر از ارزش و توان کیا قدمی ملیپوش 109 کیلویی حاضر در اردوی تیم ملی وزنهبرداری کشورمان است اما این جوان کرمانشاهی ثابت کرده اگر بتواند حواشی اطراف و آسیبدیدگیهای پیدرپی که در مواقع حساس گریبانش را میگیرد، مهار کند، قطعاً میتواند عناوین و افتخاراتی به مراتب بزرگتر و ارزشمندتر از آنچه در گذشته کسب کرده را در دنیای وزنهبرداری به دست بیاورد. البته این روزها قدمی بعد از ثبت وزنههای قابل قبول و امیدوارکننده در رکوردگیری تیم ملی و هفته نخست لیگ (180 کیلوگرم یکضرب، 230 کیلوگرم دوضرب و مجموع 410 کیلوگرم) نشان داده که عزمش را برای درخشش در رقابتهای وزنهبرداری قهرمانی آسیا در ازبکستان(گزینشی المپیک توکیو) جزم کرده است، طوری که در رقابت با علی هاشمی دارنده دو نشان ارزشمند طلای جهان در این وزن، موفق شده رقیب مدعی خود را عقب زده و از او برای رسیدن به دوبنده آسیایی تیم ملی سبقت بگیرد. به همین بهانه سراغ او میرویم و با قدمی در خصوص وضعیت آمادگی و هدفش برای حضور در میادین مهم آتی همکلام میشویم.
وزنههایی که در هفته نخست لیگ و رکوردگیری تیم ملی ثبت کردی نشان داد کلی برنامه برای رویدادهای پیش رو داری.
بله، من در روز رکوردگیری تیم ملی و هفته نخست لیگ شرایط روحی و رکوردی خوبی داشتم چون در اردو خیلی خوب تمرین کردم و انگیزه زیادی برای وزنه زدن در رکوردگیری و موفقیت در این رقابت داخلی داشتم. البته خب میتوانستم برای ثبت وزنههای سنگینتر هم اقدام کنم اما نیازی نبود و با همین وزنهها هم نفر اول رکوردگیری و هفته اول لیگ وزنهبرداری باشگاهی کشور شدم. من در تمرینات انفرادی و اردویی مخصوصاً در دوضرب به رکوردها و وزنههای بیش از230 کیلوگرم هم حمله کرده بودم اما در مسابقه رکوردگیری خیلی نیازی نبود بیش از این به بدنم فشار بیاورم.
این وزنهها نشان میدهد که انگیزه بالایی داری.
واقعیت این است که بیش از هر زمان دیگری برای موفقیت در مسابقات معتبر آتی انگیزه دارم. اگرچه کرونا همه چیز را به هم ریخته و اصلاً معلوم نیست مسابقات برگزار میشود یا نه. ولی من دیگر تصمیم گرفتم خیلی با این موارد حاشیهای کاری نداشته باشم و تمرکزم را روی کار خودم معطوف کنم. نگاه من به جلو و موفقیت در میادین پیش رو است. البته برای رسیدن به این هدف هم خیلی تلاش کردهام و در قرنطینه حتی یک لحظه هم بیکار نبودهام و تمریناتم را دنبال کردهام.
پس میخواهی با کنترل آسیبدیدگیها و حواشی پیرامونات، ناکامیهای قبل را جبران کنی؟
در طول این چند سال حداقل از سال 2013 به بعد من بدشانسیهای زیادی آوردم و یکی از بدشانسترین وزنهبرداران بودم چون هر وقت در اوج آمادگی و شرایط آرمانی برای کسب مدال خوشرنگ در بازیهای آسیایی، مسابقات جهانی یا رسیدن به سهمیه المپیک قرار داشتم، یک اتفاق تلخ و حادثه غیر قابل پیشبینی برایم رخ داد و باعث شد فرصتهای طلایی پیش رویم از دست برود اما تصمیم گرفتهام از این به بعد فقط روی تمرینات و حواشی اطرافم نهایت کنترل را داشته باشم تا دیگر از شر این حوادث غیرمنتظره خلاص شوم.
احتمالاً همین حوادث غیرمنتظره هم باعث شد از المپیک و گرفتن سهمیه فاصله بگیری؟
بله، عرض کردم که من در اکثر موارد با آمادگی و روحیه بالایی در اردوهای تیم ملی حضور داشتم اما هر بار به خاطر موضوع یا آسیبدیدگی خاصی مجبور شدم قید مسابقات حساس و سرنوشتساز مثل گزینشیهای المپیک توکیو را بزنم. حقیقتاً من برای حضور در المپیک توکیو و موفقیت در این رویداد برنامه داشتم اما آسیبدیدگیهای پیدرپی و حواشی که برایم ایجاد شد، باعث شد از رسیدن به سهمیه المپیک و حضور در این رویداد بزرگ محروم شوم.
المپیک توکیو که هیچ، برای مسابقات آسیایی ازبکستان و رقابتهای مهم بعد از المپیک توکیو چه برنامهریزی داری؟
واقعاً حیف شد که المپیک را از دست دادم. من توانایی کسب سهمیه و حضور در المپیک توکیو را داشتم اما خب قسمتم نشد اما برای مسابقات آسیایی پیش رو و رقابتهای مهم بعد از المپیک توکیو مثل بازیهای آسیایی و رقابتهای جهانی آینده حساب ویژه و برنامهریزی هدفمندی دارم. امیدوارم در این مسیر با توکل بر خدا مشکل یا آسیبدیدگی غیرمنتظرهای سر راهم قرار نگیرد تا بتوانم با آمادگی و رکوردهای ایدهآل برای کشورم در میادنی پیش رو اگر دوبنده تیم ملی قسمتم شد، افتخار کسب کنم.
داستان شگفتانگیز زنی که انگار از دل سریالهای هالیوود درآمده
یکی علیه همه، همه علیه یکی
نابینایی مانع آن شده که «لاوسر» شغلی ثابت داشته باشد؛ حتی بیخانمان هم بوده است: شطرنج بازی میکنم، چون به من کمک میکند چیزهایی که نمیتوانم تغییر دهم را تحمل کنم
ماجرایش را شنیدهاید؟ دختری که شروع دشواری در زندگی دارد و شطرنج را کشف میکند. او قهرمان آمریکا میشود و زبان روسی یاد میگیرد. حالا میخواهد به روسیه برود تا شطرنج بازی کند اما پولش را ندارد.
نه، صحبت بت هارمون، قهرمان سریال «گامبی وزیر» نیست، بلکه از جسیکا لاوسر صحبت میکنیم که سه بار قهرمان شطرنج نابینایان آمریکا شده است. معلم کلاس هشتمش نام او را چسیکا (ترکیب Chess و Jessica) گذاشته بود.
لاوسر که 40 سال دارد، 16 هفته زودتر از موعد به دنیا آمد. او مانند همه نوزادان زودرس، نیاز به اکسیژن داشت و همین باعث آسیب به چشم او شد. یکی از چشمان او کاملاً نابینا است و چشم دیگرش هم بسیار، بسیار ضعیف است. بینایی او محدود است و مهرههای شطرنج برایش محو و تار به نظر میرسند. او میتواند ببیند که مهرهای روی یک خانه در صفحه شطرنج قرار دارد اما نمیتواند آن مهره را تشخیص دهد.
مشکل او در شطرنج این است که دستبهمهره بازی است؛ یعنی اگر دست به یک مهره بزنید، باید آن را حرکت بدهید اما او میگوید: «اگر نیاز به تشخیص یک مهره در بازی داشته باشم، کافی است آن را کمی لمس کنم و بگویم: برای شناسایی مهره است، نه برای گرفتن آن.» مایکل آیگنر، که همتیمی او در اولین المپیاد آنلاین برای معلولان بود، میگوید: «هیچکس نمیتواند تشخیص دهد که جسیکا نابینا است.»
شطرنجبازان نابینا اغلب از یک صفحه و مهرههای مخصوص استفاده میکنند که به آنها اجازه میدهد دست به مهرهها بزنند، بدون آنکه مهرهها بیفتند اما او نیازی به این کار ندارد.
شطرنج مدتهاست که پناهگاه او است. او این بازی را در 7 سالگی یاد گرفت، زمانی که از مدرسه افراد نابینا و ناشنوا در ایالت آریزونا به یک مدرسه معمولی منتقل شد. او میگوید: «در آن سن مانند بازیهای دیگر بود» اما وقتی او به کلاس هفتم رسید و به مدرسه جدیدی در کالیفرنیا رفت، بازی را جدیتر گرفت. لاوسر میگوید: «وقتی در اولین روز وارد کلاس شدم، دیدم که قفسههایی در انتهای کلاس است که روی آنها صفحات شطرنج قرار داده شده. میدانستم که بچهها اسم من را چهارچشم خواهند گذاشت. به خودم گفتم شاید اگر آنها را ببرم، سرانجام دهانشان را ببندند.»
لاوسر که حالا در کانزاسسیتی زندگی میکند، بارها محل زندگیاش را عوض کرده است، چرا که نابینایی او مانع آن شده که شغلی ثابت داشته باشد. او در یک سال گذشته حتی بیخانمان هم بوده است. او میگوید: «چیزی که بیش از همه من را اذیت میکند این است که به دلیل نحوه به دنیا آمدنم نمیتوانم سهم خوبی از زندگی داشته باشم.» او برای اینکه بتواند بیمه معلولیت را داشته باشد، نمیتواند درآمدی بیش از 2110 دلار در ماه داشته باشد.
او میگوید: «این محدودیت بسیار سختی است و باعث شده که در کل دوران بزرگسالیام همیشه در فقر باشم، حتی با آنکه همیشه کار کردهام. به همین دلیل است که شطرنج بازی میکنم، چون به من کمک میکند چیزهایی که نمیتوانم تغییر دهم را تحمل کنم. من ترحم نمیخواهم و فرصت میخواهم. میخواهم با دیگران برابر باشم.»
او با بازی در خیابان شطرنجش را قوی کرده است. محل محبوب او، انجمن دانشجویان در دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو است، جایی که در 36 سالگی مدرک کارشناسیاش را گرفت.
او میگوید: «چندین صفحه شطرنج جلویم میگذاشتم و از همه دعوت میکردم با من بازی کنند.» او توجه بسیاری را جلب میکرد، نه به خاطر نابینایی یا زن بودنش، بلکه به دلیل اینکه نبرد یک نفر مقابل چندین نفر همیشه جذاب است. مغازهها دریافتند که وقتی او نزدیکشان است، فروششان افزایش پیدا میکند و مردم میایستند و تماشایش میکنند. او میگوید: «یک بار مدیر یک ساختمان به من گفت: امیدوارم ناراحت نشوی، ولی ما دوست داریم تو را به فرزندی قبول کنیم!»
او به دلیل آنکه در خیابان به دفعات پرشماری بازی کرده، سرعت بالایی دارد و اغلب حرکات آغازین او نامتعارف است. او در شطرنج پنجدقیقهای، یک درجه پایینتر از درجه استادی قرار گرفت. هدف او رسیدن به استادی است، هرچند که میداند زمان علیه او است و کمتر شطرنجبازی بعد از 40 سالگی به درجه استادی رسیده است: «اما من رویایم را از دست نمیدهم.»
لاوسر در ماه اکتبر برای سومین سال پیاپی فاتح شطرنج نابینایان آمریکا شد، تورنمنتی که با وجود شیوع ویروس کرونا، به صورت حضوری برگزار شد. قرار بود این تورنمنت در ماه جولای باشد. او پیش از شیوع ویروس کرونا به ویرجینیا آلورسون، رئیس اتحادیه شطرنج نابینایان آمریکا گفته بود که امیدوار است 20 نفر را به این تورنمنت جذب کند (معمولاً 10 نفر از 100 عضو میآیند)، اما در شرایط همهگیری کووید-19، تنها سه نفر آمدند: آلورسون، هماتاقیاش پائولین داونینگ و لاوسر. آلورسون میگوید: «ما حس کردیم که اگر جسیکا مشتاق آن است که از کانزاسسیتی به نیوهمپشایر بیاید تا از عنوان قهرمانیاش دفاع کند، باید تورنمنت را به نحوی برگزار کنیم. او عاشق شطرنج است و البته دوست داشتم او را ببینم.»
البته المپیاد معلولان امسال در سطح بسیار بالاتری برگزار شد. قرار بود این مسابقات در سیبری باشد اما به صورت آنلاین برگزار شد و 60 تیم از 44 کشور در آن حضور یافتند. تیم آمریکا دهم شد. لاوسر خوب شروع نکرد اما بازی کلیدی دور آخر مقابل بازیکنی از برزیل را برد. او مهمترین عضو تیم بود، چرا که هر تیم باید یک ورزشکار زن هم میداشت. بدون او، تیم آمریکا امکان حضور پیدا نمیکرد.
آیگنر میگوید: «در وسط تورنمنت، پس از آنکه او سه بازی اولش را باخت، ما یک ساعت شطرنج سرعتی را برای تفریح بازی کردیم. او همه گامبیهایش را علیه من به کار بست و در برخی دیدارها به دردسر افتادم. وقتی او در دور چهارم سرانجام پیروز شد، گفتم خدا را شکر، بالاخره دیگران دیدند که تو چقدر خوبی. او با همان سبکی که مقابل من بازی میکرد کار کرد.»
المپیاد بعدی در سال 2022 در روسیه برگزار میشود. لاوسر دوست دارد حضور داشته باشد اما نمیداند چطور به این مسابقات برود. امسال که قرار بود بازیها در سیبری باشد، فیده، فدراسیون بینالمللی شطرنج، حاضر شد هزینه اقامت او به همراه 1500 یورو هزینه مسافرت را بپردازد. البته کریس برد، مدیر رویدادهای فیده در فدراسیون شطرنج آمریکا میگوید: «اینکه این پول برای رفت و برگشت کافی باشد مشخص نیست.» تا زمانی که همهگیری ویروس کرونا ادامه دارد، فدراسیون کمکی به ورزشکاران برای حضور در رقابتهای بینالمللی نمیکند.
برای لاوسر، این ماجرایی آشنا است. او شش بار به مسابقات جهانی نابینایان صعود کرده اما هرگز امکان حضور در آنها را نداشته است.
لاوسر فعلاً امیدوار است شغلش را در کانزاسسیتی ادامه دهد و همینطور آپارتمانش را نگه دارد؛ او در خانهاش میتواند صدای غرش قطارها را بشنود که به ایستگاه میروند و میآیند اما رویای بلندمدت او چیست: «اینکه به اندازهای پول دربیاورم که بتوانم به زندگی ادامه دهم، نه اینکه مشکل بدهی داشته باشم و اینکه روزی یک خانه بخرم. اینکه بتوانم هر روز از زبان روسی استفاده کنم، رقابت کنم و به دیگران کمک کنم. شاید هم به روسیه بروم، انگلیسی تدریس کنم و شطرنج بازی کنم.»
منبع: نیویورک تایمز
از زیبایی بازی تا اینستاگرام
مسائلی که فکری برای استقلال طرح میکند
سوژه
مازیار گیلکان
محمود فکری یک وجه از هر مسأله در استقلال را میبیند و علاقهای به دیدن وجوه دیگر ندارد. کار دیگری که او میکند پیمودن راههای بینتیجه است و بزرگنمایی موضوعاتی که مسأله اصلی نیستند.
او تازه بعد از ۷ بازی به این نتیجه رسیده که استقلال زیبا بازی نمیکند اما این زیبا بازی نکردن را به معنای بد بازی کردن نمیبیند، بلکه تصور میکند زیبایی بازی چیزی در تضاد با نتیجه است. او گفته: «من ۱۴ سال است که مربی هستم و به خوبی میدانم تیمم چه نقاط ضعف و چه نقاط قوتی دارد. من هم قبول دارم استقلال شاید آن فوتبال خیلی خوب مدنظر هوادار را بازی نکند اما اگر همین الان تا هفته هفتم فوتبال خوبی بازی میکردیم ولی یک درصد امتیازات امروز را نداشتیم خیلیها میگفتند استقلال امسال مدعی قهرمانی نیست.»
این حرفهای فکری اگرچه گاهی توسط مربیان دیگری نیز تکرار میشود اما محصول نگاهی نادرست و یکسویه به ماجرا است. اگر از بازی استقلال انتقاد میشود و زیبایی را عنصر حذف شده در آن میدانیم، منظور چندان جلوههای تماشایی فوتبال نیست. مسأله استقلال نداشتن ایده است و این موضوع از زیبایی بازی نیز کاسته است. بحث درباره بازی استقلال از سر دلخوشی نیست که بگویند چرا نمایش جلوههای زیبا ندارد، بلکه مسأله این است که نمایش استقلال هدف و ایده و طرح بازی ندارد و زیبایی در پی آن از دست میرود.
فکری کارهای دیگری هم میکند که به موقعیت امروز استقلال مربوط نیست و مسأله امروز استقلال هم نیست. او به بازیکنانش توصیه کرده که در اینستاگرام فعالیت نکنند. این درخواست از سوی مربی یا باشگاه در مواقعی میتواند منطقی باشد و حتی در قرارداد بازیکنان گنجانده شود که مشخص شود فعالیت آنها در شبکههای اجتماعی چه قواعدی دارد اما اینکه فکری ممنوعیت یا محدودیت فعالیت در اینستاگرام را بسان یک موضوع کلیدی در مسیر موفقیت جلوه دهد، فقط وقت خودش را تلف کرده است. استقلال دچار مسائلی نیست که فعال بودن یا فعال نبودن بازیکنان در اینستاگرام به آن مربوط باشد. فکری گفته: «واقعیت این است که در این مدتی که در استقلال بودم با خیلی از عزیزان صحبت کردم و متوجه شدم یکی از دلایلی که در چند سال اخیر باعث عدم موفقیت استقلال شده است اینستاگرام و فضای مجازی است. این موضوع را خیلیها به من منتقل کردند و هرچه جلوتر آمدیم مطمئن شدم که این صحبتها درست است. من وقتی در بیرون از استقلال بودم این مسائل را میدیدم ولی الان کاملاً آن را حس میکنم. اعتقادم این است یک بازیکن حرفهای باید تمام تمرکزش روی بازیهای استقلال و تمرینات باشد. نظم و انضباط، ساعت رفت و آمد بازیکن به محل تمرین، رفتار با هوادار، احترام به بزرگترها و حتی بزرگترها به کوچکترها برای من خیلی مهم است. زمانی که خودم فوتبال بازی میکردم این موارد را رعایت میکردم چون به من هم یاد داده بودند. الان هم انتظارم از بازیکن همین است. نظم و انضباط اصول مهم من در کار مربیگری است و به هیچ عنوان نمیتوانم از بینظمی و اینگونه مسائل بگذرم.»
مسأله استقلال در این روزها بینظمی هم نیست، فعالیت بازیکنان در اینستاگرام نیز موضوع امروز استقلال نیست اما فکری دوست دارد اینها را به مسأله روز تبدیل کند. آنچه نباید فراموش کنیم این است که استقلال در بازیاش نمایشی را ارائه نمیدهد که امیدواری بزرگی برای قهرمانی بسازد. مسأله این تیم زیبایی بازی
و اینستاگرام نیست.
کاپیتان استقلال در کلاس دانشافزایی مربیان
ماجراجویی تازه وریا غفوری
تیتر یک
احسان محمدی
«اگر میدانستم سیاست مثل یک بازی با قوانین درست است مطمئناً همین الان واردش میشدم.» این جمله اصلاً شبیه حرفهایی نیست که فوتبالیستها میزنند. ورزشکار جماعت سعی میکند خودش را وارد این ماجراها نکند. خیلیها میدانند که سواد اجتماعی ندارند و ترجیح میدهند سری که درد نمیکند را دستمال نبندند و آنها هم که مسائل اجتماعی و معضلات را میدانند معمولاً برای از دست ندادن موقعیتهای افراد بالادستی دست به سکوت میزنند. مردم انتظارات زیادی از فوتبالیستها ندارند. همین که بتوانند خوب بازی کنند کافی است که البته بسیاری از آنها همین یک کار را هم درست انجام نمیدهند اما به شدت از زمین و زمان و هوادار و مدیرعامل و... طلبکارند!
وریا غفوری بازیکن متفاوتی است. درست مثل اسمش. اولین وریای تاریخ لیگ برتر. بازیکنی اهل شهر سنندج در استان کردستان که در پاس همدان و شهرداری تبریز به چشم آمد، به نفت رفت، در سپاهان قهرمان لیگ برتر شد و بعد به استقلال آمد تا آبیها یک دفاع راست سرسخت داشته باشند. بازیکنی که پیراهن تیم ملی را پوشید اما کارلوس کیروش در انتخابی عجیب که هنوز هم مثل یک گره ذهنی باقی مانده است رامین رضاییان و محمدرضا خانزاده را به او ترجیح داد و در آخرین دقایق روی نامش قلم قرمز کشید تا بزرگترین بخت زندگیاش که حضور در جام جهانی بود به همین آسانی دود شود و به هوا برود. آن هم در سالی که نمایشش در لیگ مثل سیدجلال حسینی -مغضوب دیگر- چشمنواز بود.
وریا در 33 سالگی در کلاس مربیگری شرکت کرده است، جزو بسیار معدود بازیکنانی که خیلی زود خیز برداشتهاند برای اینکه بعد از بازنشستگی مربی شوند. او هنوز بازیکن استقلال است و با آمادگی جسمیای که دارد دستکم میشود پیشبینی کرد که سه سال دیگر در سطح اول فوتبال ایران میتواند بازی کند اما کاپیتان استقلال به استقبال رویاهایش رفته است. بازیکن متفاوتی که هر بار همه را غافلگیر میکند. هم با انتشار استوریهای جنجالی سیاسی - اجتماعی و هم با پاک کردن آنها!
هیچ بعید نیست که یکباره از فوتبال کنار بکشد و برود اربیل عراق و مربیگری را از آنجا شروع کند. جایی که کردها در آن ریشههای مشترک بسیاری دارند. او که سالها است به عنوان یک مدافع راست دونده، کاشتهزن و خستگیناپذیر شناخته میشود زیر نظر جلال چراغپور نخستین گامهای مربیگری را برمیدارد. سال پیش وقتی استراماچونی یکباره تیم را رها کرد و رفت، گفته شد وریا به عنوان بازیکن - مربی تیم را ارنج و هدایت میکند. امری که آن را تکذیب کرد اما حالا با حضور در این کلاس نشان میدهد که رویاهای بزرگی در ذهن دارد. چیزی که خودش معتقد است در دوران فوتبال به آن دست نیافت.
احتمالاً چند سال دیگر وریا غفوری را نه به واسطه استوریهای سیاسی - اجتماعی، پوشیدن تیشرت به یاد «دختر آبی»، شادی بعد از گل و زدن روی رگ دست و گلش به پرسپولیس بلکه در شمایل یک سرمربی سختگیر جدی خواهیم دید. اتفاقی که پسر کرد فوتبال ایران با شتاب به سمت آن در حال دویدن است.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو